طبق رویات چھل و چھار طایفہ بلوچ بہ سرکردگی سردار جلال خان بہ ایران مھاجرت کردہ و در جفین سکونت اختیار نمودند ـ دامھا و اموال قبایل بلوچ بر اثر حملہ حجاج بن یوسف از بین رفتند کہ این عامل ادامہ زندگی بلوچھا را مشکل تر کرد ـ بلوچ ھا برای زندہ ماندن مجبور گشتند غارت را پیشہ خود سازند ـ گفتہ میشود در آن زمان شخصی بنام بدرالدین از طرف حکومت ایران در آن منطقہ حکمروایی میکرد ـ بدرالدین برای سرکوبی بلوچھا لشکر کشی نمود و در یقین بلوچھا را شکست داد و از مرزھای ایران خارج راند ـ بلوچھا از ایران خارج گشتہ و بہ مکران آمدند ـ مند و مناطق اطراف آنرا بہ زور شمشیر گرفتہ و در آن نواحی اقامت گزیدند ـ سردار جلال خان بعد از مدتی در گذشت ـ او چھار پسر بہ نامھای رند، لاشار، ھوت و کَرا و یک دختر بنام جتو داشت کہ او را بہ ھمسری یکی از نزدیکان خود بہ نام مراد در آوردہ بود ـ بلوچھا بعد از مرگ میرجلال خان متفقا میر رند را بہ سرداری خود انتخاب نمودہ و نسل ھا در مکران ماندند ـ
طایفہ سوم
از سرحد گرفتہ تا بندرعباس و از چاغی تا سیستان و مرزھای ایران، افغانستان تا نواحی ھرات از قدیم قبایلی از بلوچھا در این نواحی زندگی میکنند کہ اصطلاحا این بلوچھا بہ نام "ناروئی" شناحتہ میشوند ـ بعضی از مورخین چنین فکر میکنند کہ "ناروئی" اصطلاحی قدیمی است و بہ قبایل خانہ بدوشی اطلاق میشود کہ در دشتھای باز زندگی میکنند ـ این فکر تا حدی درست بنظر میرسد، زیرا مناطقی کہ ناروئی ھا در آن زندگی میکنند مناطقی با دشت ھای باز است ـ از این استدلال نتیجہ گرفتہ میشود کہ در این ایام طوایف کوھستانی نشین بلوچ نیز وجود داشتہ است کہ آنھا " برزکوھی" یا "بروھی" کہ بعد ھا با تلفظ دراویدی بہ بروھی یا براھویی تبدیل شدہ است ـ بلوچھای نارویی تاکنون نیز در این مناطق بسر میبرند ـ
کلمہ بُرز بمعنی "بُلند" در حقیقت یک کلمہ بلوچی است کہ بہ زبان براھویی ھم بہ ھمین معنی بکار گرفتہ میشود ـ شاید اسم کوہ مشھور ایران " البرز" توسط بلوچھا نامگذاری شدہ است ـ فردوسی در مواردی این کوہ را برزکوہ آوردہ است ـ میتوان ادعا نمود کہ بلوچھای نارویی از زمانھای قدیم در این مناطق زندگی میرکردہ اند، زیرا فردوسی در جنگ رستم و کوھزاد از نارویی ھا و لشکر آنھا سخن بہ میان آوردہ
است ـ
با اظھارات فردوسی این نکتہ نمایان میشود کہ در این زمان بلوچھا در این مناطق میزیستہ اند و رستم و زال نیز از بلوچھای نارویی بودہ اند ـ در این زمان این مناطق تحت سلطہ شاہ ایران قرار داشتہ اند ـ نادرشاہ کہ بلوچھا او را بہ نام نادرچشم کش می شناسند، بعد از رسیدن بہ قدرت حکومتی بہ این منطقہ روی نمود ـ او در این منطقہ وسیع و عریض و طویل دریافت کہ فقط بلوچھای جنگجو و دلیر در آن زندگی میکنند ـ از اینرو او این منطقہ را بلوچستان نامگذاری نمود ـ رفتہ رفتہ این کلمہ در تمام کشور بکار گرفتہ شد کہ تا بہ امروز نیز در نقشہ ھای جغرافیایی بنام بلوچستان می آید ـ
باب دوم
بنیان حکومت بلوچ
تاریخ حکومتی بلوچھا از حکومت طوایف "برزکوھی" یا "براھویی" بنیان نھادہ میشود کہ مدت زمانی بسیار قبل از طوایف رند بہ نواحی و حدود کلات وارد شدہ و زندگی نمودند ـ ھمانطور کہ در بالا آمدہ است در این دورہ خاندان دراویدی نژاد ھندی بنام سیوا در کلات حکومت مینمود ـ در اواسط قرن پانزدھم میلادی زمانی کہ سیلاب حملہ لشکریان مغول بہ ھندوستان شروع شد، این خاندان نیز از خشم آنھا نجات نیافت ـ خاندان سیوا از مغلھای فاتح نیمہ وحشی شدیدا شکست خورد و حکومت آنھا از بین رفت ـ در کلات حکومت ظالمانہ مغولھا بر سر کار آمد ـ مغولھا طبق قواعد جنگی خود تمام افراد خانوادہ سیوا را از دم تیغ گذراندند و جوانان را تکہ تکہ کردہ ھلاک نمودند ـ
میرو
میرو از دودمان میرقنبر است کہ بازماندگان او بہ میروانی مشھورند ـ میرو رئیس طایفہ بلوچھای براھویی و شخصی شجاع و موقع شناس بود ـ او از آمدن مغولھا نفع برد و با درنظر گرفتن و درک موقعیت با قبایل دلیر و جنگجوی خود بیاری مغولھا شتافت و بنفع آنھا جنگید ـ او برای خوشنودی و رضایت خاطر مغولھا مناطق چپر، زیارت و دشتگوران را از دراویدیھا و ماراپ، سیاھکمب، گدر و سوراپ را از جدگالھا گرفت و آنھا را از آنجا بیرون راند و خود کنترل این مناطق را در دست گرفت ـ بدین طریق پایہ قدرت او و نیروی قبایلی بلوچ در منطقہ بسیار قوت گرفت ـ
سالھا بعد از توقف سیلاب لشکریان مغول و دلبستگی آنھا بہ اقامت در ھندوستان رفتہ رفتہ قدرت حکومتی آنھا در کلات رو بہ ضعف رفت ـ خاندان ارغوان از قندھار بہ کلات لشکر کشید ـ مغولھا در این حملہ شکست خوردند و زنون بیگ ارغوان بر کلات استیلا یافت ـ در این زمان سردار میرو در قید حیات نبود و پسر او سردار میرعمر سردار بلوچھا بود ـ تاریخ حکومت بلوچھا از اینجا شروع میشود ـ
میرعمر
میرعمر بعد از وفات پدر بسال 1551 میلادی بہ سرداری بلوچھا انتخاب گردید ـ میرعمر چون پدر فردی وقت شناس، ھوشیار و شجاع بود ـ کسب فتوحات جنگی در جنگ با جدگالھا موجب گردید کہ در قلب افراد قبیلہ جای گیرد ـ در این زمان شاہ بیگ ارغوان در قندھار حکومت مینمود و زنون بیگ ارغوان بہ نمایندگی از شاہ قندھار حکمران کلات بود ـ میرعمر در نغار در منطقہ سوراب بسر میبرد ـ او ھمیشہ در فکر گسترش قدرت خود و تصرف کلات بود ـ سال 1530 میلادی در جنگی خاندان ارغوان در قندھار از کامران مغول شکست خورد کہ در نتیجہ این شکست قدرت زنون بیگ در کلات رو بہ ضعف نھاد ـ میرعمر کہ انتظار چنین روزی را میکشید از ضعف زنون بیگ استفادہ نمودہ با سپاھیان دلیر و جنگجوی خود بر کلات حملہ نمود ـ زنون بیگ تا مدت زیادی مقاومت نمود ولی در نھایت نتوانست در مقابل سپایھیان جنگجو و رشید بلوچ تاب آورد ـ او بعد از شکست بہ افغانستان گریخت ـ با فتح کلات میرعمر پایہ حکومت بلوچھا را در آنجا بنیان نھاد ـ
حملہ سردار شیھک رند و گوھرام لاشاری بہ کلات
در این زمان سردار شیھک رند و پسرش میر چاکر بہ اتفاق میر گوھرام لاشاری با قبایلشان از مکران برای چرانیدن دامھایشان و غارت آبادیھا بہ دشت ھا و کوہ ھای جالاوان آمدند ـ با دریافت خبر تصرف کلات توسط میرعمر آتش رقابت ھای قبایلی شعلہ ور گردید و سردارشیھک و میرگوھرام بہ مخالفت با میرعمر آمادہ شدند ـ میرشیھک و میرگوھرام خود را سردار تمام قبایل بلوچ میپنداشتند و تحمل آنرا نداشتند کہ با بودن آنھا فردی ناشناس از دیگر قبایل بلوچ بر آنھا حکومت کند ـ آنھا چنین میپنداشتند کہ با وجود آنھا، حکومت بلوچی دیگر بر غیرت آنھا لطمہ وارد کردہ و لکہ ننگی برای رند و لاشاریان خواھد شد ـ میرشیھک و میرگوھرام با جمع آوری لشکر گرانی از افراد طوایف مختلف خود بر خلاف میرعمر بر کلات حملہ بردند ـ بلوچھا در رقابت و خانہ جنگی با یکدیگر مشھورند ـ
میرعمر بہ مقابلہ برخواست ـ او در جلوی کلات بہ مقابلہ مھاجمین شتافت و بخوبی جنگ داد، ولی در آخر زحمی و کشتہ شد ـ با کشتہ شدن میرعمر قبیلہ اش پراکندہ گردید ـ میرشیھک و میرگوھرام کلات را تصرف نمودند ـ مھناز ھمسر میرعمر با بردن تنھا فرزند خود بجار کہ در آن زمان کودک بود بہ طرف مستنگ گریخت ـ طایفہ خواجہ خیل در مستنگ مھناز و بجار را نزد خود پناہ دادہ و نگاھداری نمودند ـ
تسخیر کلات توسط چاکر و گوھرام
ھمانطور کہ در بالا آمدہ است، صرفا فقط رقابت و تعصبات شخصی و قبیلہ ای میرچاکر و میرگوھرام را مجبور بہ جنگ بر خلاف میرعمر نمود ـ اگر چہ آنھا بعد از شکست میرعمر بر کلات تسلط یافتند، ولی بہ دلایل زیادی نتوانستند در کلات بمانند و حکومت کنند ـ قبل از ھر چیز میرچاکر و میرگوھرام سلیقہ و روش حکومت کردن نداشتند ـ آنھا کوچ با قبایل خود را در دشتھا و مناطق کوھستانی و غارت آبادی ھا را بیشتر از سکونت در یک جا و حکومت کردن میپسندیدند ـ آنھا ذاتا خانہ بدوش بودند ـ در یک محل سکونت کردن و حکومت نمودن برای آنھا بار سنگینی بود ـ آنھا زندگی را در فضای آزاد دشتھا و کوھستانھا بر زندگی شھری کہ دارای پابندی ھای خاص خود ترجیح میدادند ـ قدرت در کلات اسما تا دو سال در قبضہ آنھا بود، ولی عملا بر آن حکومت نمیکردند ـ آنھا فصل سرما را در کچی و فصل گرما را در منطقہ ساراوان بہ غارت مشغول بودند ـ
دلیل دیگر بروز رقابت در میان میرچاکر و میرگوھرام بود ـ چاکر و گوھرام با یکدیگر نیست خویشاوندی داشتند ـ ھیچکدام خود را از دیگری کمتر نمیپنداشت و حکومت یکی بر دیگری را تحمل نمیکرد ـ طبق سرشت بلوچی نہ میرگوھرام حکومت میرچاکر را میتوانست تحمل کند و نہ میرچاکر قبول حکومت میرگوھرام را ـ قبایل ایندو ھردو قبایلی نیرومند بودند ـ بہ این دلیل ھیچیک از ایندو جرات آنرا نداشت کہ پیش آید حکومت را گرفتہ و حکومت کند ـ دلیل سوم و بزرگترین دلیل آنست کہ این دو قبیلہ بزرگ رند و لاشار قبایلی دامپرور بودہ و در منطقہ گرمی چون مکران زندگی نمودہ بودند ـ آنھا بجای کلات بیشتر منطقہ کچی را کہ منطقہ ای گرم و زرخیز بود لازم داشتند ـ ھوای برف و بارانی و سرد کلات برای دامھای آنھا قابل تحمل نبود، زیرا آنھا در چنین آب و ھوایی پرورش نیافتہ بودند ـ در این زمان جام نندہ در کچی حکومت میرکردند و نمیگذاشتند کہ طوایف رند و لاشار بہ آسانی بہ آن منطقہ وارد شوند ـ برای نجات بلوچھا از سردی کلات و برای چرانیدن دامھا در فصل سرما منطقہ ای گرم مورد نیاز بود ـ کچی منطقہ ای وسیع و سرسبز بود کہ طوایف میرچاکر و میرگوھرام میتوانستند جدا از یکدیگر بہ آسانی در آنجا زندگی کنند ـ علاوہ بر آن منطقہ آباد سند برای غارت و چپاول نیز نزدیک بود ـ بدین منظور بلوچھای میرچاکر و میرگوھرام عزم جزم نمودند کہ کچی را بزور شمشیر تسخیر نمایند ـ برای فتح کچی تصمیم گرفتہ شد کہ میرچاکر و پدر او میرشیھک با طوایف خود از بولان حرکت کنند ـ گوھرام و فرزندش رامن خان با قبیلہ لاشار از راہ مولہ کچی حرکت نمایند ـ آنھا فتح کنان در ھر نقطہ کہ قبایلشان بھم نزدیک شدند آنجا را مرز میان دو طایفہ رند و لاشار تعیین کنند و ھر قبیلہ منطقہ تصرفی خود را در اختیار گیرد ـ
آخرین ارسال های انجمن
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
نام قدیم شهرهای مختلف ایران | 0 | 216 | balouch-club |
شهرستان چابهار | 0 | 231 | balouch-club |
کلی مطلب جدید در باره بلوچستان :11: | 0 | 182 | balouch-club |
گلخان نصیر، ملک الشعرای بلوچستان | 0 | 268 | balouch-club |
خلاصه اطلاعاتی در باره چابهار | 0 | 209 | balouch-club |
خلاصه اطلاعاتی در باره سرباز | 0 | 191 | balouch-club |
خلاصه اطلاعاتی در باره نیکشهر | 0 | 210 | balouch-club |
خلاصه اطلاعاتی در باره ایرانشهر | 0 | 234 | balouch-club |
خلاصه اطلاعاتی در باره سراوان | 0 | 216 | balouch-club |
خلاصه اطلاعاتی در باره خاش | 0 | 268 | balouch-club |
خلاصه اطلاعاتی در باره زاهدان | 0 | 228 | balouch-club |